ماهانماهان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

روزهای من و نی نی

بیمارستان

عزیزای دلم مامانو آشپاله کردن دستام سوراخ سوراخ شده. خیلی خیلی دارم غصه میخورم که تو این بیمارستان بستری شدم هرچند ازاولش هم راضی نبودم بیام. چون از وضعیتش خبر داشتم اما عمه سودی به بابا گفته بود اینجا خوبه و رسیدگی میکنن وخلاصه همه چی okهست. پسر گلم از الان بهت بگم زنتو تو یه بیمارستان خوب باید بستری کنی تو هر شرایطی که باشی باید به راحتی زنت فکر کنی و بهترین شرایط رو واسش فراهم کنی  همین الان شلنگ سرمم از تو انژیو در اومد خون و سرم ریخت دارم میمیرم اصلا کارشونو بلد نیستن از دست بابا الیاستون خیلی ناراحتم فعلا بوس تا بعد
15 بهمن 1392

حلالم کن

گل پسرم فرصتی واسه نوشتن ندارم آخه الان بیمارستان هستم از دیشب بستری شدم قراره چند ساعت دیگه خواهر گلتو بدنیا بیارم .خیلی خوشحالم که خدا یه دخمل به جمع خوانوادگیمون اضافه کرده از طرفی دارم از دوریت غصه میخورم تا حالا ازت جدا نشده بودم دوستتون دارم مامانی رو حلال کنید اگه دیگه منو ندیدید بدونید مامان همیشه عاشقتون بوده تو بابات و مارال جون میبوسمتون عزیزای دلم ...
15 بهمن 1392
1